خلاصه داستان جوجه اردک زشت
مامان اردک در یک مزرعه زندگی می کرد. او در لانه خود پنج تخم داشت. یک روز، چهار تخم کوچک شروع به ترکیدن کردند.
چهار جوجه اردک زیبا و زرد رنگ بیرون آمدند.
سپس تخم بزرگ شروع به ترکیدن کرد. بنگ بنگ بنگ!
ناگهان جوجه اردک زشت بیرون آمد مامان اردک فکر کرد: «این عجیب است».
هیچ کس نمی خواست با او بازی کند. برادران و خواهرانش گفتند: برو. ‘تو زشتی!’
جوجه اردک زشت غمگین بود. بنابراین او به دنبال یافتن چند دوست جدید رفت…
نمایش ویدیو درباره قصه جوجه اردک زشت صوتی و تصویری
قصه جوجه اردک زشت اثر هانس کریس ادرسن
منبع: داستانهای فارسی