خلاصه داستان رایا و آخرین اژدها:
مدتها پیش، در قلمرو کوماندرا، انسانها و اژدها در هماهنگی با هم زندگی میکردند. با این حال، هنگامی که هیولاهای شوم معروف به درون زمین را تهدید کردند، اژدهاها خود را قربانی کردند تا بشریت را نجات دهند. اکنون، 500 سال بعد، همان هیولاها بازگشته اند، و این وظیفه یک جنگجوی مصمم است که آخرین اژدها را پیدا کند و درون را برای همیشه متوقف کند.
کارگردانان
دان هال_کارلوس لوپز استرادا_ پل بریگز
نویسندگان
کوی نگیون_عادله لیم_پل بریگز
ستاره ها
کلی ماری_آوافینا_جما چان
رایا و آخرین اژدها
تصویر دنیای هنر
(دانلود قانونی با کیفیتهای مختلف)
رایا و آخرین اژدها
سورن فیلم
(دانلود قانونی با کیفیتهای مختلف)
رایا و آخرین اژدها
digitoon
(دانلود قانونی با کیفیتهای مختلف)
درباره رایا و آخرین اژدها:
شبه قاره پر رونق کوماندرا توسط ارواح درون، که هر موجود زنده ای را در مسیر خود به سنگ تبدیل می کنند، ویران شده است. سیسو، آخرین اژدهای بازمانده، جادوی خود را در یک جواهر متمرکز میکند و درون را منفجر میکند و مردم کوماندرا را زنده میکند اما اژدهایانش را نه. یک مبارزه قدرت برای این جواهر، مردم کوماندرا را به پنج قبیله جداگانه به نامهای نیش، قلب، ستون فقرات، تالون و دم تقسیم میکند که مربوط به قرار گرفتن آنها در کنار رودخانهای غولپیکر اژدها شکل است.
پانصد سال بعد، رئیس بنجا از قبیله Heart مالکیت این جواهر را حفظ می کند و دختر جوان خود، شاهزاده خانم جنگجو رایا را برای محافظت از آن آموزش می دهد. بنجا با اعتقاد به اینکه کوماندرا می تواند دوباره متحد شود، جشنی برای رهبری هر پنج قبیله برگزار می کند. در طی آن، رایا با ناماری، شاهزاده خانم قبیله نیش آشنا می شود که به رایا یک آویز اژدها می دهد. رایا با اعتماد به ناماری، اتاق جواهر را به او نشان می دهد، اما ناماری به عنوان بخشی از نقشه ای به او خیانت می کند تا به نیش کمک کند تا جواهر را بدزدد. بنجا و سایر قبایل با هشدار نسبت به حمله، از راه می رسند و شروع به مبارزه بر سر جواهر می کنند و در درگیری آن را به پنج تکه می کنند. از بین رفتن جواهر شکافی ایجاد می کند که یک بار دیگر Druun را آزاد می کند و به سرعت از سرزمین قلب سبقت می گیرد. همانطور که هر رهبر قبیله تکهای از جواهر را میدزدد و فرار میکند، بنجا متوجه میشود که درونها توسط آب دفع میشوند و با انداختن او در رودخانه قبل از تبدیل شدن به سنگ، جان رایا را نجات میدهد…