داستان بال های تکشاخ (اسب یونیکورن)

داستان بال های تکشاخ (اسب یونیکورن)

داستان بال های تکشاخ

روزی روزگاری، در یک پادشاهی دور، یک اسب تک شاخ سفید زیبا به درخشانی ماه زندگی می کرد. او بسیار زیبا و با همه مهربان بود که همه موجودات دیگر او را دوست داشتند.

 

اسب شاخدار یک شاخ جادویی داشت که می توانست رنگین کمان بسازد که او را به یک تکشاخ خارق العاده تبدیل میکرد! او می توانست از شاخ خود برای تمیز کردن آب کثیف استفاده کند، او می توانست زخم ها یا استخوان های کوچک و شکسته را ترمیم کند. اما، اسب تک شاخ زیاد به شاخ جادویی خود اهمیت نمی داد. در عوض، او همیشه آرزو می کرد که بالهایی داشته باشد تا آزادانه مانند پرنده یا پروانه پرواز کند.

یک روز اسب شاخدار به قلعه ای در پادشاهی خود رفت. این قلعه زیبا دارای باغی پر از گل های دوست داشتنی و سبز بود که خانه پروانه ها بود. اسب شاخدار با پروانه ها صحبت کرد و گفت: “کاش من هم بال هایی مثل شما داشتم” اما پروانه ها به او گفتند که بال های آنها برای او بسیار کوچک است.

 

سپس اسب شاخدار به جنگل رفت و به درختان نگاه کرد و پرندگان رنگارنگ را دید که روی شاخه ها نشسته اند. او به پرنده آبی گفت: “کاش بالهایی مثل بال تو داشتم”.

 

اما پرنده آبی به او گفت که رنگ بال هایش برای او مناسب نیست.

 

اسب شاخدار از جستجو دست برنداشت و به سمت برکه رفت که در آن قورباغه ها در حال پریدن بودند و قوهای سفید زیبا در آب شنا می کردند. سپس همان جمله را به قو گفت: ای کاش بالهایی مثل بال تو داشتم.

 

اما قو در جواب فقط سرش را به عنوان نمی شود تکان داد. او غمگین بود زیرا هیچ کس نمی خواست بال های خود را رها کند.

 

اسب شاخدار بعد از نگرفتن بال احساس ناامیدی کرد، راه رفت و به دریا رسید و بلافاصله پس از دراز کشیدن به خواب رفت. ناگهان لمسی روی بینی خود احساس کرد و از خواب بیدار شد. پس از باز کردن چشمانش، اسبی با بالهای سفید دید!

 

اما یکی از بال های اسب که در بوته های خاردار گیر کرده بود، آسیب دیده بود آویزان شده بود. اسب تک شاخ جلو رفت و از شاخ جادویی خود برای درمان بال های اسب سفید استفاده کرد و بال ها قوی شدند و دیگر آویزان نبودند. اسب سفید از او تشکر کرد و پرواز کرد. اسب تک شاخ از بال های او شگفت زده شد و گفت: “کاش من هم چنین بال هایی داشتم”.

سپس با اندوه به پایین نگاه کرد و عکس خود را در آب دریا دید. او با تعجب دید که بال‌های زیبای سفید و بزرگی دارد، بال‌هایش را باز کرد و در حالی که می‌خواست بگوید «متشکرم»، به دنبال اسب بالدار سفید پرواز کرد.

در نهایت او از پرواز در آسمان خوشحال شد و اکنون به عنوان تکشاخ رنگین کمانی بالدار شناخته می شود!

 

نتیجه اخلاقی:

اسب تک شاخ رنگین کمان به ما آموخت که کمک کردن به نیازمندان بسیار خوب است.

منبع: تالیف گروه تولید محتوای دلیها

مطالب پیشنهادی:

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
error:
Scroll to Top